۱۳۹۳/۱۰/۱۹

فيلم بيست سال انتظار (1345)










ليست كامل عوامل فيلم بيست سال انتظار (1345)
گروه كارگرداني
۱- مهدي رئيس فيروز....كارگردان
گروه فيلمنامه
۱- احمد نجيب زاده....نويسنده
گروه بازيگران
۱- شهلا رياحي....
۲- بهروز وثوقي....مجيد
۳- سارا....هايده
۴- علي محزون....فريد
۵- احمد قدكچيان....عباس آقا
۶- محسن آراسته....حسن
۷- فريدون نريمان....بيژن
۸- شهرام شكوفنده....فاطمه
۹- يدي....
۱۰- فريده اشراق....
۱۱- تبريزي....
۱۲- رضا هوشمند....
۱۳- سيروس گرجستاني....
۱۴- مجيد شهباز....
۱۵- شمس اله....
۱۶- ابراهيم....
۱۷- سعيد....
۱۸- مهدي رئيس فيروز....غفار
۱۹- روح اله مفيدي....
گروه تهيه و توليد
۱- عزيزاله كردواني....تهيه كننده
۲- مجيد شهباز....مدير تهيه
۳- جهانگير جهانگيري....دستيار مدير تهيه
گروه فيلمبرداري
۱- هراند كاراپتيان....فيلمبردار
۲- تقي جمالي....عكس
۳- محمد كامكار....عكس
گروه صحنه و لباس
۱- ولي اله خاكدان....دكور
گروه موسيقي
۱- جعفر پورهاشمي....نوازنده
۲- منوره جوهري....خواننده
گروه صدا
۱- داريوش عزيزي....صدابردار
۲- گرگين گريگوريان....امور فني صدا
گروه لابراتوار
۱- علي عاطف خرم....لابراتوار
۲- خسرو غفاري....لابراتوار
۳- گرگين گريگوريان....برش نگاتيو
۴- اسحاق خانزادي....چاپ
۵- محمدعلي پسته اي....چاپ
ساير عوامل
۱- عادل عزيزي....امور فني
۲- جواد فاضلي....امور فني
۳- منوچهر فرزانه....امور فني
۴- جهانگير جهانگيري....امور فني
۵- رحيم يادگاري....امور فني
۶- محمد پراكنده....امور فني


خلاصه داستان :
مريم فرزندش مجيد را سر راه مي گذارد و مردي به نام عباس آقا و همسرش فاطمه كودك را بزرگ مي كنند. فريد، شوهر مريم از زندان مرخص مي شود، و مدتي بعد صاحب ثروت كلاني مي شود. مجيد و دوستش حسن با گروهي سارق به رهبري غفار همكاري مي كند. روزي مجيد وارد خانه ي فريد مي شود و در اتاق هايده پناه مي گيرد، و به تدريج به او علاقه مند مي شود. عباس، كه پدر و مادر واقعي مجيد را شناخته، نامه افشاكننده اي به مجيد مي دهد تا به فريد برساند. نامه به دست غفار مي افتد و او جواني به نام بيژن را با نامه به سراغ فريد مي فرستد و خود را به عنوان پدرخوانده ي مجيد معرفي مي كند. فريد مديريت كارخانه اش را به بيژن مي سپارد، و مجيد و حسن را به استخدام درمي آورد، اما بيژن و دوستانش باعث اخراج آن دو مي شوند. مجيد و حسن توطئه ي غفار و بيژن را براي سرقت محتوي گاوصندوق خانه ي فريد فاش مي كنند. غفار هايده را مي ربايد و مجيد، كه با گلوله ي اسلحه ي غفار زخم برداشته است، هايده را نجات مي دهد. عباس اعتراف مي كند كه پدرخوانده ي مجيد است، و فريد فاش مي كند كه هايده دختر واقعي او نيست و او را از پرورشگاه گرفته و با همسرش بزرگ كرده اند، و مانعي در راه ازدواج مجيد و هايده وجود ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر