خلاصه داستان : |
«عبدالله» به اتهام قتل «حسين» محكوم به مرگ مي شود اما در يك فرصت مي گريزد. او شهرهاي متعددي را زير پا مي گذارد و سرانجام در آبادان نشانه اي از حسين پيدا كرده و درمي يابد كه او زنده است و مخفيانه زندگي مي كند. عبدالله پليس را از ماوقع مطلع كرده و بدين ترتيب از مرگ نجات پيدا مي كند. |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر