خلاصه داستان : |
«نادرشاه» اصفهان را به وسيله ي سپاهيانش محاصره كرده و حاكم دست نشانده را گرفتار مي كند. آن وقت در مي يابد حاكم دوست سابق اوست كه سال ها پيش خائنانه خانه اش را آتش زده و همسرش را كشته اما پسر او همان جوان آزاديخواهي است كه در پيشبرد هدف هاي ميهني مبارزات زيادي كرده است. در اين شرايط وقتي اعلام مي شود كه حاكم گرفتار شده، شهر بدون خونريزي فتح شده و حاكم دست نشانده نيز به سزاي اعمال خود مي رسد. |
|
سلام خسته نباشید چرا لوگو دار کردید اگه ممکنه دوباره اپلود کنید ممنون
پاسخحذف