خلاصه داستان : |
پدري متمول و خودخواه درمي يابد كه دو پسرش با دو دختر از خانواده اي متوسط ازدواج كرده اند. پدر همسران پسرهايش را مي راند و فرزندان او نيز «قصر زرين» پدر را ترك مي گويند و تنهايش مي گذارند. پدر مغرور در تنهايي به ياري مستخدم قديمي اش متدرجاً واقعيت را درمي يابد و اين بار خود به سراغ پسرانش و همسران آن ها رفته و آن ها را به خانواده بازمي گرداند. |
|
دوست عزیز تو رو خدا هرچه عکس و مطلب در آرشیو داری بر روی همین وبلاگ بذار
پاسخحذفمن همیشه به وبلاگ شما سر میزنم و از وبلاگ شما لذت می برم