خلاصه داستان : |
ناصر و پروين زندگي ساده و خوشي دارند و خوشبختي شان را نوزادي كاملتر مي كند ولي بدخواهان ناصر را به انحطاط مي كشند و آنچنان سقوط مي كند كه با همه ي علايق و پيوندش به خانواده، روي بازگشت را ندارد. بعد از هفده سال سرگرداني و تحمل رنج ها و شكنجه هاي بسيار اتفاق او را بار ديگر سر راه همسر و دخترش قرار مي دهد. ناصر چهره اش به كلي تغيير كرده است ولي پروين او را مي شناسد و آنها يك بار ديگر زندگي تازه اي را آغاز مي كنند. |
|
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر