خلاصه داستان : |
مردي متمول كه بسيار پول پرست است كاباره اي دارد و هميشه مستخدم وفادارش را تحقير مي كند تا اينكه مي فهمد مستخدمش صاحب ارث كلاني شده است. مرد متمول با زيركي با مستخدمش به توافق مي رسد كه هر دو با سهم مساوي در دارايي شان سهيم شوند. پس از چندي معلوم مي شود كه مستخدم در واقع صاحب هيچ ثروتي نشده در حالي كه مرد متمول نيمي از ثروتش را از دست داده است! |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر