خلاصه داستان : |
دو دوست كه هزينه ي تحصيلشان را در تهران زن متولي به نام «خاله» مي پردازد، با خبر مي شوند كه او قصد سفر به تهران را دارد. آن دو نامزدهاي خود را نيز براي آشنايي با خاله دعوت مي كنند. اما به زودي خبر مي رسد كه خاله نخواهد آمد. دو دوست از دوستي ديگر كه خود را با جامه اي زنانه براي رفتن به بالماسكه آماده كرده، مي خواهند كه نقش خاله را جلوي نامزدهايشان بازي كند. ماجراهايي روي مي دهد و خاله ي قلابي حتي چند عاشق پيدا مي كند. بعد از مدتي بالاخره خاله ي اصلي پيدايش مي شود و نامزدها به هم مي رسند، به جز دايي كه به خاله ي قلابي توجه پيدا كرده و ناگهان درمي يابد كه او مرد است! |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر