خلاصه داستان : |
در دوران حكومت «هارون الرشيد»، «جعفر برمكي» و «فضل بن ربيع» دو مرد قدرتمند حكومت هستند. بازار شعرگويي «ابونواس» شاعر ايراني و «ابوالعطائيه» شاعر عرب گرم است. در اين حال يكي از طرفداران جعفر برمكي به نام «سيدعلوي» متهم به شورش مي شود. رئيس اين دادگاه «بهلول» است. بهلول براي اينكه عليه علوي رأي ندهد خود را به ديوانگي مي زند و در اين حال نيز با ايراني ها براي بدست آوردن قدرت همكاري مي كند. |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر