خلاصه داستان : |
بابك جوان معتادي است كه به دست افراد گروه چنگيز كشته مي شود. برادر او ساسان، كه خبرنگار فعال يكي از روزنامه ها است، و دوست عكاسش پس از شناسائي جسد درصدد برملا كردن راز قتل بابك برمي آيند. آن دو در خانه ي بابك عكس اهدائي زهره را كه آوازه خوان كاباره است مي يابند، و با همكاري زهره به ساير افراد گروه در آبادان و خرمشهر مي رسند. با وارد شدن پليس به ماجرا ساسان موفق مي شود تبهكاران را در جنوب به دام بيندازد. |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر