خلاصه داستان : |
مددعلي (ناصر ملك مطيعي) سال ها است كه به رعنا (فرانك ميرقهاري) علاقمند است، اما پدر دختر، مش يدالله (اكبر جنتي)، و مادرش (نادره) موافق ازدواج دخترشان با لطف الله (محسن آراسته) هستند. روز برگزاري جشن عروسي، زرين تاج خانم (شهلا)، مالك روستا، مددعلي را مي خواهد و پس از شنيدن ماجرا به مددعلي مي گويد كه حاضر است امكانات ازدواج را فراهم كند. رعنا از پنجره ي اتاقش مي گريزد و سراغ مددعلي مي رود و زرين تاج خانم مانع مي شود كه پدر دختر، داماد و كدخدا (تقي ظهوري) متعرض آنها شوند. مددعلي و رعنا ازدواج مي كنند و زرين تاج قبل از مرگ زميني در اختيار مددعلي مي گذارد. او مي گويد كه قيمت اين زمين حتي كفاف يك روز ولخرجي پسرش جهانگير (آلكس) را در فرنگ نخواهد داد. جهانگير و همسرش آنجيلا (ايران) به روستا مي آيند، و با كمك لطف الله خرمن هاي مددعلي را به آتش مي كشند. با پيدا شدن سر و كله ي ژاندارم ها ماجرا فيصله مي يابد. |
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر